تبليغات منفي، آگاهي و مديريت درست در کسب و کار
در سال 2016 در کشور چين 4 شرکت مخالف با برند KFC تلاش کردند تا شايعهي "مرغ 3 پا" را در شبکههاي اجتماعي منتشر کنند؛ اين شرکتها تلاش کردند تا با انتشار شايعهاي مبني بر اينکه برند KFC از مرغهايي با جهش ژنتيکي استفاده ميکند، اعتبار اين برند و اعتماد مشتريان به آن را کاهش دهند؛ در نهايت دادگاه عالي چين، اين 4 شرکت خلافکار را متهم اعلام کرد.
بسياري از مردم، اين شايعه را باور کردند؛ با اين که اين موضوع، بسيار احمقانه بود. چرا بايد KFC مرغهاي ژنتيکي و دست کاري شده با 3 پا بسازد؟ چرا 3 پا و نه 2 پاي معمولي يک مرغ؟ آيا مرغهايي با اين ويژگي، ارزش افزوده خاصي براي برند داشتند؟ قطعا خير!
در خصوص علل انتشار چنين تبليغات منفي نميتوان قضاوت قطعي کرد و اين قضاوت را به هرنوع محتوايي تعميم داد. معمولا بسته به موضوعات مختلف، دلايل مختلفي ممکن است قابل بررسي باشد. احتمال اصلي که موضوع اين بحث نيز هست، فعاليت رقبا با محوريت اثبات خود و نفي ديگران است. در تبليغات تخريبي، اخلاق هيچ جايگاهي ندارد و متاسفانه قوانين بازي زير پا گذاشته ميشود.
دليل ديگري که ميتوان براي آن متصور شد، عدم دلجويي يا جلب رضايت از يک مشتري يا گروهي از مشتريان ناراضي است که بسته به جايگاه اجتماعي و تاثيرگذاري آنان، شدت و حدت گسترش و اثربخشي اين شايعات متفاوت ميشود. در برخي موارد هم جرياناتي که منفعت خود را در خطر ميبينند، با ايجاد چنين شايعاتي سعي در تغيير روند يک اتفاق يا رويکرد در حوزه سياست، فرهنگ يا اقتصاد به نفع خود دارند.
رکود جبران ناپذیر
نيکلاي کندراتيف (اقتصاددان اتحاد جماهير شوروي) اولين کسي بود که اين مشاهدات را در اثر خود به نام "چرخههاي بزرگ اقتصادي (۱۹۲۵)" در کنار ساير آثاري که در همان دهه نوشته شده مورد توجه بينالمللي قرار داد. اين امواج از (دورههاي طولاني) صحبت ميکند که مشخصکنندهٔ رابطهٔ انسان و محيط مادياش در طول تاريخ است. اين امواج در واقع شامل دورههاي بسيار طولاني در اقتصاد شده و به دو دسته تقسيم ميشود:
- چرخههاي بلندمدت (حدود ۴۰ تا ۵۰ سال)
- چرخههاي بسيار بلندمدت (حدود ۳۰۰سال)
کندراتيف سه مرحله در چرخه را مشخص کرد:
- گسترش
- رکود(stagnation)
- بحران اقتصادي(recession)
اما امروزه تقسيمبندي به چهار دوره با نقطه عطف (فروپاشي) بين فاز اول و دوم متداول است. چرخه طولاني ظاهراً بر همه بخشهاي يک اقتصاد تأثير ميگذارد. کندراتيف بر روي قيمتها و نرخ بهره تمرکز کرد و شاهد رشد فاز صعودي با افزايش قيمت و پايين بودن نرخ بهره بود، در حالي که مرحله ديگر شامل کاهش قيمتها و نرخ بهره بالا است. تجزيه و تحليل بعدي روي خروجي متمرکز شدهاست. در مقاله کندراتيف در باب مفهوم آمار اقتصادي و نوسانات ، منتشر شده در سال ۱۹۲۴، نتايج کندراتيف بدين شرح است:
- سالهاي شکوفايي در دورههاي صعودي در اقتصادهاي سرمايه داري رايج بودند.
- کشاورزي در زمان رکود قيمت، رکود بيشتري را نسبت به صنعت متحمل شدهاست.
- نوآوريهاي مهم فناوري در دورههاي نزولي پنداشته ميشدند اما در دورههاي صعودي توسعه يافتند.
- عرضه طلا افزايش يافت و بازارهاي جديد در ابتداي روند صعودي افتتاح شدند. گستردهترين و ويران کنندهترين جنگها در دورههاي طغيان رخ دادهاست.
اين نتيجهگيري نشان داد حزب کارگر آسيپ پذير است. بنابراين در هر چرخه طولاني مدت حزب کارگر است که زيان ميبيند.
شرايط حال حاضر :
در شرايط فعلي که طبق گفته محسن عامري، رئيس مرکز بهبود محيط کسبوکار اتاق ايران با بيان اينکه دسترسي به اينترنت از پيشنيازهاي اصلي توسعه کسبوکار است، ميگويد: محدوديت 2ماهه اينترنت بيش از 150هزار ميليارد تومان به کسبوکارها خسارت زده است.
فرض کنيد از شما خواسته شود، براي مدتي مرغ نخريد يا برنج مصرف نکنيد، يا فعاليت اقتصادي خود را رها کنيد. خوب، در اين جريان زيان واقعي را چه کسي متحمل ميشود؟ طبيعتا خانواده ها فقيرتر و اقشار ضعيف، ضعيف تر ميشوند. بنابراين چرخه گسترش و به دنبال آن رکود و سپس بحران اقتصادي اتفاق مي افتد! با نگاهي آگاهانه و دقيق، منابع انتشار محتوا و اثر آن (مانند تخريب برند) مستقيما بر روي زندگي و کسب و کار اقشار ضعيف تا متوسط جامعه بنا شده است ، پس ابتدا بايد آن را بررسي و سپس اقدام نمود. چرا که امروزه استفاده از ابزارهايي براي بررسي و ريشه يابي علل نظير نمودارهاي تيغ ماهي ، ما را به فراسوي يک خبر منتقل مي نمايند که گاها انتشار آن سبب از بين بردن عده زيادي از هموطناني مي باشد که هيچگاه نقشي در صحنه شطرنج حاکم بر کسب و کار را بازي نکرده اند و فقط سربازاني بودند که حتي به صحنه شطرنج نيز راه نيافته اند !!!
در پايان، رندي گيج در همين زمان کنوني در مقاله اي که جمعه 27 آبان ماه منتشر نموده است ، تعبير جالبي دارد: هيچ فرد منطقي و عاقلي فقير بودن را انتخاب نمي کند، حتي اگر تصميم گرفته باشيد زاهد شويد و تمام دارايي خود را ببخشيد و به يک صومعه بپيونديد چرا که يک فرد باهوش مي خواهد پول کافي براي مراقبت از آينده خود داشته باشد و شايد حتي از صومعه حمايت کند. به همين ترتيب، هيچ فرد معقولي که توانايي هاي خود را کنترل مي کند، آگاهانه قرباني شدن را انتخاب نمي کند. با اين حال ميليون ها نفر هر روز اين کار را انجام مي دهند. در اصل، آنها براي قرباني شدن داوطلب مي شوند.
حتي فقيرترين، کم سوادترين و يا افراد تحت ستم امروز گزينه هاي بهتري نسبت به نسل هاي قبل از خود دارند. بسياري از مردم هويت خود را حول فقر يا قرباني بودن خود مي سازند و آن را به عنوان نشان افتخار بر تن مي کنند. آنها دوست دارند باور کنند که فقير بودن يا تحت ستم بودن آنها را نجيب، روحاني يا با فضيلت مي کند. اما فقير بودن شما را ذاتاً محترم نمي سازد. فقط شما را فقير مي کند.
قرباني بودن شما را ذاتاً شجاع نمي کند، بلکه شما را قرباني مي کند.
سخن آخر:
در نهايت در اين روزها يادمان باشد قشر حاضر در صنايع داخلي کشور، از کارگران و کارمندان شريف يک کسب و کار تا بالاترين افراد از طريق جو رسانه اي در حال تضعيف هستند ، تا توان گسترش فعاليت نداشته باشند و بدانيم هميشه گروه هايي هستند که براي پيشبرد اهداف خودشون به کسب کارها آسيب ميزنند. همانگونه که امواج کندراتيف ممکن است رکودي چندين ساله را بر سر مردمان سرزمينمان ، برافکند و سالها طول بکشد تا از اين باتلاق اقتصادي خارج شويم و اين را بدانيم که سلطه بر مردمان فقير بسيار راحت تر بر جامعه اي غني مي باشد ، چه بسيارند کسب و کارهائي که در حال فروپاشي و نابودي براي هميشه مي باشند و تبديل به خاطره اي تلخ براي گردانندگان آن کسب و کارها. بيائيم مهرباني را نشر دهيم و سرافرازي کشورمان را براي آينده اي درخشان رقم زنيم .
منابع